چطور همیشه در هدف خود بهترین و نفر اول باشیم؟
راهنما 09903337056
چطور همیشه نفر اول باشیم؟
مواد لازم :
- یک انسان هدفمند
- داشتن برنامهریزی دقیق و بلندمدت
- تقویت کردن اصل انعطافپذیری
- داشتن انگیزه
- پیدا کردن یک الگوی مناسب در همان زمینه
برای اینکه ما بتوانیم همیشه نفر اول باشیم باید در خودمان جستجو کنیم که نفر اول بودن برای چه؟
نفر اول بودن چه حسی را به ما میدهد؟ میآییم برای یکلحظه چشمان خود را میبندیم و تصور میکنیم که آن روز موعود فرا رسیده است و ما در آن زمینهای که میخواهیم نفر اول هستیم . آیا احساس خوبی داریم ؟ اگر احساس خوبی داریم که عالی است ، ولی اگر احساس خوبی نداریم چشمانمان را باز میکنیم ، به زمان حال برمیگردیم و باید مواردی را جستجو کنیم . اگر احساس خوبی نداریم این چند نکته برای ما دارد .
- اینکه ممکن است ما اصلاً به این هدف نرسیم ، چراکه ضمیر ناخودآگاه از رسیدن به آن امنیت نمیگیرد
- ممکن است برسیم اما با سختیها و موانع بسیاری روبرو شویم
- و درنهایت ممکن است برسیم اما از رسیدن به آن هیچ احساس رضایت درونی نداشته باشیم
به این کاری که الآن کردیم سفر زمان در کادر جدید میگویند که ما میتوانیم راجع به هر هدفی به کار ببریم . پس ما در درجه اول در کادر زمان سفر میکنیم و به آینده میرویم تا ببینیم که چه احساسی از اینکه به آن هدفی که میخواهیم برسیم خواهیم داشت؟
برای اینکه همیشه نفر اول باشیم بعد از این که کادر زمان را طی کردیم باید یک الگوی مناسب برای خودمان پیدا بکنیم. ما با این کلمهی الگو و با این الگو و متد الگوبرداری خیلی کارها انجام میدهیم چراکه بنا و اساس این علم بر الگوبرداری ست. یک الگوی مناسب پیدا میکنیم که در آن زمینه به موفقیت رسیده است . او را رصد میکنیم و کاملاً جستجو میکنیم که او برای رسیدن به این جایگاهی که الآن دارد چهکارهایی انجام داده است . کارهای او را یادداشت میکنیم . اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم اینکه او در مسیر اهداف خود چه چیزی را میبیند ، چه چیزی حس میکند و چه چیزی میشوند ؟
همهی آنها را ما الگوبرداری میکنیم ، یعنی او میبیند و ما سعی میکنیم در قالب او و از منظر او به این نکته نگاه بکنیم ، به قول بچههای سینمایی : دوربین POV چشمهای الگو میشود یعنی دوربین از زاویه چشمهای او نشان داده میشود و فقط دستهای او درون کادر است .
زندگی را به این صورت رصد میکنیم . کاملاً ازنقطه نظر او ماجرا را نگاه میکنیم و تمام رفتارهای مثبت او را الگوبرداری میکنیم و میاوریم و در زندگی روزانهی خودمان از فرمت خودمان رد میکنیم و ادامه خواهیم داد .
منظور از اینکه گفته میشود از فرمت خودمان رد میکنیم یعنی اینکه شاید الگوی ما یک الگوی خارجی است و برای عبادت به کلیسا میرود ولی ما مسلمان هستیم و نماز میخوانیم . منظور از اینکه از فرمت خودمان رد میکنیم این است که آن کارهایی که ما میتوانیم در کشور خودمان در قالب یک چهارچوب قانونی انجام بدهیم .
در مسیر بعد از این که الگوبرداری کردیم ممکن است موانع ذهنی برای ما به وجود بیاید . موانعی که باورهای قدیمی ما و برنامهریزی قدیمی ما آنها را به وجود آوردهاند ، موانع ذهنیای از قبیل «تو نمیتوانی»، «این کار برای تو خیلی بزرگ است»، «اگر شکست بخوری همه به تو میخندند»، «همه الآن منتظر هستند تا تو شکست بخوری تا تو را مسخره کنند» و جملاتی از این قبیل : «اگر این بار شکست بخوری تمام زندگیات را از دست میدهی»، «وام بسیار بزرگی گرفتهای» ، همهی اینها جزو موانع ذهنیای هستند که برای شما ممکن است پیش بیاید . شما باید یاد بگیرید که مانع ذهنی را همانطور که از اسمش پیداست یا باید از روی آن بپرید یا باید از زیر آن رد بشوید و یا مانع را بردارید . بهترین حالت ممکن این است که مانع را بردارید ، چرا ؟ چون دوباره در یک مسیر دیگر مانع در سر جای خودش ایستاده است .
معمولاً برای برداشتن موانع ذهنی احتیاج به جلساتی حضوری است تا با تکنیکهای عملی بتوان مانعهای ذهنی را برداشت ، اما چیزی که بتوان در قالب جملات و در قالب یک متن گفت این است که برای هر مانع ذهنیای که هست شما سعی کنید یک یا چند مثال نقض بیاورید . خود این موضوع باعث میشود که موانع ذهنی شما کمکم برداشته شود . اینکه میگویند «کار بزرگ درنهایت باعث میشود شما زمین بخورید»، شما باید بگویید که «اینطور نیست ، اینهمه آدم کارهای بزرگ انجام داده و پیشرفت کردهاند ، مثل فلانی» . وقتیکه شما مثال میزنید ، یعنی شما مثال نقض آوردهاید و وقتیکه مثال میزنید یک معیار جدید هم به ناخودآگاه دادهاید و این خودش موانع ذهنی را از بین خواهد برد .
بعد از موانع ذهنی شما باید انگیزهی خود را مدام چک بکنید . گاهی اوقات در اثر یک جو محیطی ، در اثر یک نیاز ما به سمت یک هدف کشیده خواهیم شد ولی بعد از مدتی میبینیم که انگیزهی ما دیگر آن انگیزهی قبلی نیست . ولی صد درصد روزی که انگیزه و این هدف درون ما شکل گرفت دلایل محکمی داشتیم که این کار را انجام دادهایم . کودکی در دوران کودکی مادرش در اثر بیماری در آغوشش فوت میکند و او با خودش میگوید که من در آینده حتماً باید پزشک شوم و نگذارم مادرها چنین در بیکسی و بیپناهی و فقر به کام مرگ بروند . دانشجوی رشتهی پزشکی میشود و در دانشگاه درس میخواند . با رتبهای خیلی خوب و با نمرات خیلی خوب... ناگهان با خانمی آشنا میشود و برنامهی ازدواج باهم دارند و این رابطهی عاشقانه چنان به مزاج آنان خوش میآید که کمکم کودک از مسیر پزشکی خارج میشود و مدام در حال بیرون رفتن ، سفر رفتن ، سفر خارج رفتن و هدف را فراموش میکند . اصلاً امکانش هست که از دانشگاه بیرون بیاید . این کودکی که الآن بزرگ شده است را باید ببریم به همان روزی که مادرش در آغوشش فوت کرد ، از لحاظ ذهنی البته تا انگیزهاش را دوباره به دست بیاورد . همان روزی که انگیزه درونش شکل گرفت .
همیشه به یاد داشته باشید هرجا که انگیزهتان را از دست میدهید برگردید به روزی که انگیزه درون شما شکل گرفت . چشمان را ببندید و در آنجا به این فکر کنید که چه میدیدید ، چه میشنیدید و چه حس میکردید . میدیدید که تمام دوستان از شما سبقت گرفتهاند ، میدیدید که باید کاری انجام دهید ، میدیدید که خانواده نیاز دارد تا شما به آنها کمک کنید ، میشنوید که همه میگویند خانواده فلانی با داشتن چهار پسر همچنان فقیرانه زندگی میکنند ، میشنوید ، میشنوید که مردم میگویند پسرهای فلانی چه بی عرضه هستند . اینها را میشنوید و حس میکردید که زندگی چقدر بد است و حس انزجار از خود داشتید . همهی اینها باعث شد انگیزه درون شما شکل بگیرد تا شما آن هدف را انتخاب کنید ، در ضمن برای آگاهی از برخی مشاغل مانند آموزش اسپیرولینا ، قالی بافی و بسیاری دیگر در قسمت جستجوی سایت کاوش نمایید .
هر وقت انگیزه را از دست دادید به آن روزی برگردید که انگیزه درون شما شکل گرفته است . داشتن یک هدف و برنامهریزی منسجم خودش باعث میشود که شما مدام هدف را چک کنید و ببینید که آیا به سرمنزل مقصود نزدیک شدهاید یا از آن فاصله گرفتهاید . این چند مورد را در کنار هم دیگر داشته باشید حتماً نفر اول خواهیدشد .
موفق باشید